(مسأله 2416): كسانى كه به سبب شير خوردن، خويشاوندى پيدا كرده اند، مستحب است يكديگر را احترام كنند، ولى از يكديگر ارث نمىبرند، و حقوق خويشاوندى براى آنان نيست.
(مسأله 2417): در صورت توان مستحب است كودك را دو سال تمام شير بدهند.
(مسأله 2418): اگر به سبب شير دادن، حق شوهر از بين نرود، زن مىتواند بى اجازه شوهر، بچه ديگرى را شير بدهد، ولى جايز نيست بچه اى را شير دهد كه به سبب شير دادن به آن بچه به شوهر خود حرام مىشود، مثلا اگر شوهر او دختر شيرخوارى را براى خود عقد كرده باشد، زن نبايد آن دختر را شير دهد، چون با شير دادن آن دختر خودش مادر زن شوهرش مىشود و بر او حرام مىگردد.
(مسأله 2419): اگر مرد پيش از عقد كردن زنى براى خود، بگويد به سبب شير خوردن آن زن بر او حرام شده، مثلا بگويد شير مادر او را خورده، چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمىتواند با آن زن ازدواج كند، و اگر پس از عقد بگويد و خود زن هم حرف او را قبول نمايد، عقد باطل است، پس اگر مرد با او نزديكى نكرده باشد، يا نزديكى كرده ولى هنگام نزديكى كردن، زن بداند بر آن مرد حرام است، مهر ندارد، و اگر پس از نزديكى بفهمد كه بر آن مرد حرام بوده شوهر بايد مهر او را مطابق زنهائى كه مانند او هستند بدهد، و اگر مهر او در عقد تعيين شده و با مهر زنهائى كه مانند او هستند تفاوت دارد، در مقدار تفاوت مصالحه كنند.
(مسأله 2420): اگر زن پيش از عقد بگويد به سبب شير خوردن بر مردى حرام شده، چنانچه تصديق او ممكن باشد، نمىتواند با آن مرد ازدواج كند; و اگر پس از عقد بگويد مانند صورتى است كه مرد پس از عقد بگويد كه زن بر او حرام است و حكم آن در مسأله پيش گذشت.
(مسأله 2421): شير دادنى كه سبب محرم شدن است به دو چيز ثابت مىشود:
اول: خبر دادن عده اى كه شخص از گفته آنان يقين پيدا كند.