خوانده است، مانند اين كه قضاى يك نماز ظهر و يك نماز مغرب بر او واجب است و نمى داند كدام اول قضا شده، اول يك نماز مغرب سپس يك نماز ظهر و دوباره نماز مغرب را بخواند، يا اول يك نماز ظهر سپس يك نماز مغرب و دوباره نماز ظهر را بخواند.
(مسأله 1333): كسى كه قضاى نماز ظهر يك روز و نماز عصر روز ديگر، يا دو نماز ظهر، يا دو نماز عصر بر او واجب است و نمى داند كدام زودتر قضا شده، چنانچه دو نماز چهار ركعتى بخواند به نيت اين كه اولى قضاى نماز روز اول، و دومى قضاى نماز روز دوم باشد، براى به ترتيب خواندن كافى است.
(مسأله 1334): كسى كه قضاى يك نماز ظهر و يك نماز عشا يا يك نماز عصر و يك نماز عشا بر او واجب است، و نمى داند كدام زودتر قضا شده، بهتر است طورى آنها را بخواند كه يقين كند به ترتيب خوانده، مانند اين كه يك نماز ظهر و يك نماز عشا از او قضا شده و اولى آنها را نمىداند، اول يك نماز ظهر، سپس يك نماز عشا و دوباره يك نماز ظهر بخواند، يا اول يك نماز عشا، سپس يك نماز ظهر و دوباره يك نماز عشا بخواند.
(مسأله 1335): كسى كه يك نماز چهار ركعتى نخوانده ولى نمىداند نماز ظهر نخوانده يا نماز عشا، چنانچه يك نماز چهار ركعتى به نيت قضاى نمازى كه نخوانده، بخواند كافى است، و در جهر واخفات مخير مىباشد.
(مسأله 1336): كسى كه پنج نماز پى در پى نخوانده و نمى داند اولى آنها كدام است، و بخواهد بنابر احتياط مستحب به ترتيب بخواند، چنانچه نه نماز به ترتيب بخواند يقين به ترتيب حاصل مىشود، مانند اين كه از نماز صبح شروع كند و پس از خواندن ظهر و عصر و مغرب و عشا دو مرتبه نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب را بخواند; و اگر شش نماز پشت سر هم از او قضا شده و اولى آنها را نمىداند، با خواندن ده نماز ترتيب حاصل مىشود. و همين طور اگر براى هر نماز كه به نمازهاى او اضافه مىشود (چنانچه پى در پى نخوانده) يك نماز بر اين مقدار اضافه كند، كافى است.