ممكن باشد و بعدا از عمل به آن عاجز شود، از وقتى كه عاجز مىشود قسم او به هم مىخورد. و هم چنين است اگر عمل كردن به نذر يا قسم يا عهد به اندازه اى مشقت پيدا كند كه نتواند آن را تحمل كند.
(مسأله 2593): اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگيرى كند، يا شوهر از قسم خوردن زن جلوگيرى نمايد، قسم آنان صحيح نيست.
(مسأله 2594): هر گاه زن بى اجازه شوهر، و فرزند بى اجازه پدر قسم بخورد، پدر و شوهر مىتوانند قسم آنان را به هم بزنند، بلكه ظاهر آن است كه قسم خوردن آنها بى اجازه پدر يا شوهر منعقد نمىشود. و هم چنين است حكم كنيز و بنده نسبت به مولايشان.
(مسأله 2595): اگر شخص از روى فراموشى، يا ناچارى يا غفلت به قسم عمل نكند، كفاره بر او واجب نيست، و نيز اگر مجبورش كنند كه به قسم عمل ننمايد. و قسمى كه آدم وسواسى مىخورد، مانند اين كه مىگويد والله الان مشغول نماز مىشوم، و به سبب وسواس مشغول نمىشود، اگر وسواس او طورى باشد كه بى اختيار به قسم عمل نكند كفاره ندارد.
(مسأله 2596): كسى كه قسم مىخورد كه حرف من راست است چنانچه حرف او راست باشد قسم خوردن او مكروه است، و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ مىباشد; ولى اگر براى اين كه خودش يا مسلمان ديگرى را از شر ظالمى نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشكال ندارد بلكه گاهى واجب مىشود; اما اگر بتواند توريه كند يعنى هنگام قسم خوردن طورى نيت كند كه دروغ نشود بهتر است كه توريه نمايد، مانند اين كه اگر ظالمى بخواهد كسى را اذيت كند، و از انسان بپرسد كه او را ديده اى و انسان يك ساعت پيش او را ديده باشد، بگويد او را نديده ام و قصد كند كه از پنج دقيقه پيش نديده ام.