اولادش - وقف كرده باشد اختيار با خود آنها است، و اگر بالغ نباشند اختيار با ولى ايشان است. و براى استفاده از وقف اجازه حاكم شرع لازم نيست، ولى در چيزهايى كه مربوط به استفاده نسلهاى بعدى است احوط اجازه گرفتن از حاكم شرع است.
(مسأله 2607): اگر ملكى را مثلا بر فقرا يا سادات وقف كند، يا وقف كند كه منافع آن به مصرف خيرات برسد، چنانچه براى آن ملك متولى معين نكرده باشد، اختيار آن با حاكم شرع است.
(مسأله 2608): اگر ملكى را بر افراد خاصى - مانند اولادش - وقف كند، كه هر نسلى پس از نسل ديگر از آن استفاده كنند، چنانچه متولى وقف آن را اجاره دهد و بميرد، احتياط آن است كه توسط متولى جديد اجاره تجديد گردد، ولى اگر متولى ندارد و يك نسل از كسانى كه ملك بر آنها وقف شده آن را اجاره دهند و در بين مدت اجاره بميرند، چنانچه نسل بعدى آن اجاره را امضا نكنند اجاره باطل مىشود، و چنانچه اجاره كننده اجاره تمام مدت را داده باشد، اجاره از زمان مردنشان تا پايان مدت اجاره را از مال آنان مىگيرد.
(مسأله 2609): ملك وقفى كه خراب شده، از وقف بودن بيرون نمىرود، هر چند عنوان قصد شده از بين برود، مانند اين كه باغى براى تفريح وقف شده باشد پس با خراب شدن آن باغ وقف باطل نمىشود. و با امكان تعمير و بر گرداندن عنوان گرچه با صرف مقدارى از فايده آن باشد، بايد حفظ وقف شود.
(مسأله 2610): ملكى كه مقدارى از آن وقف است و مقدارى از آن وقف نيست اگر تقسيم نشده باشد، حاكم شرع يا متولى وقف مىتواند با نظر خبره سهم وقف را جدا كند.
(مسأله 2611): اگر متولى وقف خيانت كند و عايدات آن را به مصرفى كه معين شده نرساند، حاكم شرع شخص امين يا امنائى را به او ضميمه مىنمايد كه از خيانتش جلوگيرى شود، و چنانچه ممكن نباشد مىتواند بجاى او متولى امينى معين نمايد.