كند، و اگر منفعت كند، بايد آن را به مستحق بدهد.
(مسأله 1905): اگر پيش از واجب شدن زكات بر او چيزى بابت زكات به فقير بدهد، زكات حساب نمىشود ولى مىتواند به او قرض بدهد، و پس از وجوب زكات و باقى بودن آن فقير به فقر خود مىتواند چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
(مسأله 1906): فقيرى كه مىداند زكات بر مكلف واجب نشده جايز نيست به عنوان زكات چيزى بگيرد، و اگر چيزى بابت زكات بگيرد و مقصر در حفظ آن باشد و نزد او تلف شود ضامن است.
(مسأله 1907): فقيرى كه نمىداند زكات دهنده پيش از وجوب زكات چيزى پرداخت كرده، اگر چيزى بابت زكات بگيرد و نزد او تلف شود، ضامن نيست و آن شخص نمىتواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.
(مسأله 1908): مستحب است زكات گوسفند و گاو و شتر را به فقيرهاى آبرومند بدهد، و در دادن زكات، خويشان و اهل علم و كمال را بر غير آنان و كسانى را كه اهل سؤال نيستند بر اهل سؤال مقدم بدارد، ولى اگر دادن زكات به فقيرى از جهت ديگر بهتر باشد، مستحب است زكات را به او بدهد.
(مسأله 1909): بهتر است زكات را آشكار و صدقه مستحبى را مخفى بدهند.
(مسأله 1910): اگر در شهر زكات دهنده مستحقى نباشد و نتواند زكات را به مصرف ديگرى هم كه براى آن معين شده برساند، چنانچه اميد ندارد كه در آينده مستحق پيدا كند بايد زكات را به شهر ديگر برده و به مصرف زكات برساند، و با اجازه و امر حاكم شرع مىتواند هزينه بردن به آن شهر را از زكات بردارد، و اگر زكات تلف شود ضامن نيست.
(مسأله 1911): اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود، بهتر است زكات را به شهر ديگر نبرد، و اگر به شهر ديگر برد هزينه بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد، و اگر زكات تلف شود ضامن است، مگر آن كه به امر حاكم شرع برده باشد.
(مسأله 1912): اجرت وزن و يا پيمانه نمودن گندم و جو و كشمش و