خرمائى را كه براى زكات مىدهد با خود او است.
(مسأله 1913): بنابر احتياط لازم به يك فقير كمترين حد واجب زكات را ندهند، پس كسى كه (2) مثقال و (15) نخود نقره يا بيشتر بابت زكات بدهكار است، و يا به قيمت آن گندم و جو بدهكار است، كمتر از اين مقدار را به مستحق ندهد.
(مسأله 1914): مكروه است كسى از مستحق درخواست كند كه زكاتى را كه از او گرفته به او بفروشد، ولى اگر مستحق بخواهد چيزى را كه گرفته بفروشد پس از قيمت گذارى، زكات دهنده در خريدن آن بر ديگران مقدم است.
(مسأله 1915): اگر شك كند زكاتى را كه بر او واجب بوده داده يا نه و مال زكات دار موجود باشد، بايد زكات را بدهد، هر چند شك او براى زكات سالهاى پيش بوده باشد، و اگر عين تلف شده، زكاتى بر او نيست - گر چه احتياط آن است كه بپردازد - هر چند از سال حاضر باشد.
(مسأله 1916): فقير نمىتواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند يا چيزى را گرانتر از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد، يا زكات را از مالك بگيرد و به او ببخشد، ولى كسى كه زكات زيادى بدهكار است و فقير شده و نمى تواند زكات را بدهد، چنانچه توبه كند، فقير مىتواند زكات را از او بگيرد و به او ببخشد.
(مسأله 1917): مكلف مىتواند از سهم زكات سبيل الله به مقدار نياز، قرآن يا كتاب دينى يا كتاب دعا بخرد و وقف نمايد، گرچه بر اولاد خود و بر كسانى وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است، و نيز مىتواند توليت وقف را براى خود يا اولاد خود قرار دهد، ولى نمىتواند از زكات ملك بخرد و بر اولاد خود و يا كسانى كه مخارجشان بر او واجب است وقف نمايد كه عايدى آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
(مسأله 1918): شخص مىتواند براى رفتن به حج و زيارت و مانند آن از سهم سبيل الله زكات بگيرد، گرچه فقير نباشد يا اين كه به مقدار خرج سالش زكات گرفته باشد.
(مسأله 1919): اگر مالك فقيرى را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد،