(مسأله 2324): اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پس از نزديكى با آنان با مادرشان زنا كند سبب جدائى آنها نمىشود، و هم چنين است حكم اگر پيش از نزديكى با آنان با مادرشان زنا نمايد، گرچه احتياط واجب آن است كه در اين صورت با طلاق دادن از آنها جدا شود.
(مسأله 2325): اگر با زنى غير از عمه و خاله خود زنا كند، احتياط لازم آن است كه با دختر او ازدواج ننمايد، بلكه اگر زنى را عقد كند و پيش از نزديكى با او با مادر او زنا نمايد، احتياط واجب آن است كه از آن زن جدا شود، ولى اگر با او نزديكى كند سپس با مادر او زنا نمايد، لازم نيست از او جدا شود.
(مسأله 2326): زن مسلمان نمىتواند به عقد كافر در آيد، مرد مسلمان هم نمىتواند با زنهاى كافره غير اهل كتاب ازدواج كند، ولى متعه كردن زنهاى اهل كتاب مانند يهود و نصارى اشكال ندارد، و بنابر احتياط استحبابى عقد دائمى با آنها نكند، و چنانچه بتواند با زن مسلمان ازدواج كند احتياط آن است كه با زن كافره ازدواج ننمايد. و برخى از فرق مانند خوارج وغلاة ونواصب كه خود را مسلمان مىدانند در حكم كفارند، و مرد و زن مسلمان نمىتوانند با آنها به صورت دائم يا انقطاع ازدواج كنند.
(مسأله 2327): اگر با زنى كه در عده طلاق رجعى است زنا كند، آن زن بر او حرام مىشود. و اگر با زنى كه در عده متعه، يا طلاق بائن، يا عده وفات است زنا كند بعدا مىتواند او را عقد نمايد، گرچه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند. و معناى طلاق رجعى و طلاق بائن وعده متعه وعده وفات در احكام طلاق مىآيد.
(مسأله 2328): اگر با زن بى شوهرى كه در عده نيست زنا كند، بعدا مىتواند آن زن را براى خود عقد نمايد، ولى احتياط واجب آن است كه صبر كند تا آن زن حيض ببيند بعد او را عقد نمايد. و اگر ديگرى بخواهد آن زن را عقد كند اين احتياط، مستحب است.
(مسأله 2329): اگر زنى را كه در عده ديگرى است براى خود عقد نمايد،