هشتم: دائى و خاله آن زن گرچه رضاعى باشند.
نهم: اولاد شوهر آن زن كه شير مربوط به او است، هر چه پائين روند، گرچه اولاد رضاعى او باشند.
دهم: پدر و مادر شوهر آن زن كه شير مربوط به او است، هر چه بالا روند.
يازدهم: خواهر و برادر شوهرى كه شير مربوط به او است، گرچه خواهر و برادر رضاعى او باشند.
دوازدهم: عمو و عمه و دائى و خاله شوهرى كه شير مربوط به او است هر چه بالا روند، گرچه رضاعى باشند; و نيز عده ديگرى هم - كه در مسائل آينده مىآيد - به سبب شير دادن محرم مىشوند.
(مسأله 2392): اگر زنى بچه اى را با شرايطى كه در مسأله (2401) آمده شير دهد، پدر آن بچه نمىتواند با دخترهائى كه از آن زن به دنيا آمده اند ازدواج كند، و هم چنين بنابر احتياط لازم با دخترهاى رضاعى آن زن نيز نمىتواند ازدواج نمايد و نگاه محرمى هم به آنها نكند، و نيز آن بچه نمىتواند دخترهاى شوهرى را كه شير متعلق به او است هر چند دختران رضاعيش باشند براى خود عقد نمايد. و در هر صورت چنانچه يكى از آنها فعلا زن او باشد عقد او باطل مىشود.
(مسأله 2393): هر گاه زن كودكى را با شرايطى كه در مسأله (2401) آمده شير دهد، شوهر آن زن كه صاحب شير است به خواهران آن كودك محرم نمىشود، ولى احتياط مستحب آن است كه با آنان ازدواج ننمايد، و نيز خويشان شوهر به خواهر و برادر آن كودك محرم نمىشوند.
(مسأله 2394): هر گاه زن به كودكى شير دهد، به برادرهاى آن كودك محرم نمىشود، و نيز خويشان آن زن به برادر و خواهر كودكى كه شير خورده محرم نمىشوند.
(مسأله 2395): اگر مرد با زنى كه دخترى را شير كامل داده ازدواج كند و با او نزديكى نمايد، ديگر نمىتواند آن دختر را براى خود عقد كند، و چنانچه با