يازدهم: اگر فروشنده نتواند جنسى را كه فروخته تحويل دهد، مثلا اسبى را كه فروخته فرار كند كه در اين صورت مشترى مىتواند معامله را بهم بزند، و آن را (خيار تعذر تسليم) گويند.
دوازدهم: اگر فروشنده مال خود را كه جدا است با مال شخص ديگرى بفروشد و آن شخص معامله را اجازه نكند، خريدار مىتواند پول آن را از فروشنده بگيرد، يا اصل معامله را فسخ نمايد، و اين را (خيار تبعض صفقه) گويند.
و احكام اينها در مسائل آينده بيان مىشود.
(مسأله 2057): خريدارى كه قيمت جنس را نمىدانسته، يا هنگام معامله غفلت كرده و جنس را گرانتر از قيمت معمولى آن خريده است، اگر به قدرى گران خريده كه مردم او را مغبون مىدانند، مىتواند معامله را بهم بزند، و نيز اگر فروشنده قيمت جنس را نمىدانسته، يا هنگام معامله غفلت كرده و جنس را ارزانتر از قيمت آن فروخته است، چنانچه مردم او را مغبون مىدانند، مىتواند معامله را بهم بزند.
(مسأله 2058): در معامله بيع شرط كه مثلا خانه صد هزار تومانى را به پنجاه هزار تومان مىفروشند و قرار مىگذارند كه اگر فروشنده سر مدت پول را بدهد بتواند معامله را بهم بزند، چنانچه خريدار و فروشنده قصد خريد و فروش داشته باشند معامله صحيح است.
(مسأله 2059): در معامله بيع شرط گرچه فروشنده اطمينان دارد كه هر گاه سر مدت پول را ندهد، خريدار ملك را به او مىدهد معامله صحيح است ولى اگر سر مدت پول را ندهد حق ندارد ملك را از خريدار مطالبه كند، و اگر خريدار بميرد نمىتواند ملك را از ورثه او مطالبه نمايد.
(مسأله 2060): اگر جنس اعلا را با جنس پست مخلوط نمايد - مانند مخلوط كردن چاى اعلا با چاى پست -، چنانچه مشترى هنگام معامله اين كيفيت را نمىدانسته مىتواند معامله را بهم بزند.
(مسأله 2061): اگر خريدار بفهمد مالى را كه به طور معين خريده عيبى دارد مثلا حيوانى را بخرد و بفهمد كه يك چشم آن كور است، چنانچه آن عيب پيش از