(مسأله 1826): اگر درخت خرما يا انگور در يك سال دو مرتبه ميوه بدهد، چنانچه روى هم به مقدار نصاب باشد، بنابر احتياط زكات آن واجب است.
(مسأله 1827): اگر مقدارى خرماى خشك نشده يا انگور دارد كه خشك آن به اندازه نصاب مىشود، چنانچه به قصد زكات از تازه آن مقدارى به مصرف زكات برساند كه اگر خشك شود به اندازه زكاتى باشد كه بر او واجب است، اشكال ندارد.
(مسأله 1828): اگر زكات خرماى خشك يا كشمش بر او واجب باشد نمىتواند زكات آن را خرماى تازه يا انگور بدهد، و نيز اگر زكات خرماى تازه يا انگور بر او واجب باشد نمىتواند زكات آن را خرماى خشك يا كشمش بدهد، اما اگر يكى از اينها يا چيز ديگرى را به قصد قيمت زكات بدهد با ملاحظه تفاوت قيمت تازه و خشك اشكال ندارد، ولى احتياط لازم فروختن آنهاست، و پول آنها را به عنوان زكات بپردازد.
(مسأله 1829): كسى كه بدهكار است و مالى هم دارد كه زكات آن واجب شده، اگر بميرد بايد اول تمام زكات را از مالى كه زكات آن واجب شده بدهند سپس قرض او را ادا نمايند.
(مسأله 1830): كسى كه بدهكار است و گندم يا جو يا خرما يا انگور هم دارد، اگر بميرد و پيش از واجب شدن زكات اينها، ورثه قرض او را از مال ديگر بدهند، هر كدام كه سهمشان به (288) من (45) مثقال كم برسد، بايد زكات بدهد، و اگر پيش از واجب شدن زكات اينها، قرض او را ندهند، چنانچه مال ميت تنها به اندازه بدهيش باشد واجب نيست زكات را بدهند، و اگر مال ميت بيشتر از بدهى او باشد، چنانچه بدهى او به اندازه اى است كه اگر بخواهند آن را ادا كنند، مقدارى از گندم و جو و خرما و انگور هم بايد به طلبكار بپردازند، آنچه را به طلبكار مىدهند زكات ندارد، و بقيه مال ورثه است، و اگر سهم هر يك از آنها به مقدار نصاب برسد زكات بر او واجب است.
(مسأله 1831): اگر گندم و جو و خرما و كشمش كه زكات آنها واجب شده،