مگر تصرف متعارف جزئى مانند برداشتن جنازه ميت باشد.
(مسأله 860): تصرف در ملك ميتى كه بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا غائب باشند، بدون اجازه ولى آنها و يا اذن حاكم شرع، حرام، و نماز در آن باطل است.
(مسأله 861): نماز خواندن در جاهائى مانند مسافرخانه و حمام كه براى مسافران و استحمام كنندگان آماده است، براى آنان اشكال ندارد، ولى براى غير آنها يا در غير اين قبيل جاها، در صورتى مىتوان نماز خواند كه مالك آن اجازه دهد يا حرفى بزند كه معلوم شود براى نماز خواندن اجازه داده است، مانند اين كه به كسى اجازه دهد در ملك او بنشيند و بخوابد، كه از اين فهميده مىشود براى نماز خواندن هم اجازه داده است.
(مسأله 862): در زمين بسيار وسيعى كه براى بيشتر مردم مشكل است موقع نماز از آنجا به جاى ديگر بروند، هر گاه به رضايت مالك وارد شده باشند، مىتوان بى اجازه مالك نماز خواند.
شرط دوم: مكان نمازگزار بايد بى حركت باشد.
(مسأله 863): اگر به سبب تنگى وقت يا جهت ديگر ناچار باشد در جائى كه حركت دارد، مانند اتومبيل و كشتى نماز بخواند، تا بتواند بايد استقرار و قبله را رعايت نمايد، و اگر آنها از قبله به سمت ديگر حركت كنند، به سمت قبله برگردد.
ولى نماز خواندن در اتومبيل و كشتى و مانند آن تا ايستاده اند اشكال ندارد.
(مسأله 864): روى خرمن گندم و جو و مانند آن كه نمىتوان بى حركت ماند، نماز باطل است.
شرط سوم: بايد در جائى نماز بخواند كه مطمئن باشد مىتواند نماز را تمام كند، و نماز خواندن در جائى كه به سبب باد و باران و زيادى جمعيت و مانند آن، اطمينان دارد كه نمىتواند نماز را تمام كند، صحيح نيست هر چند به طور اتفاقى نماز را تمام كند.
شرط چهارم: در جائى كه ماندن در آن حرام است نماز نخواند، مانند زير