وصيت نشده باشد، نمىشود در ملك او نماز خواند.
(مسأله 851): كسى كه در جائى از مسجد يا حرم يا مدرسه به حق نشسته، اگر ديگرى جاى او را بگيرد و در آنجا نماز بخواند نمازش باطل است.
(مسأله 852): كسى كه غصبى بودن جائى را فراموش كند و در آن نماز بخواند، و پس از نماز يادش بيايد، چنانچه خودش آنجا را غصب نكرده، نمازش صحيح است، و اگر نداند جائى غصبى است و پس از نماز بفهمد كه مواضع سجده اش غصبى بوده، بعيد نيست نمازش صحيح باشد.
(مسأله 853): اگر بداند جائى غصبى است، ولى نداند كه در جاى غصبى نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل است.
(مسأله 854): كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه مركب سوارى يا زين يا نعل، و يا روپوش ظاهر يا داخلى مركب غصبى باشد، نماز او باطل است، و هم چنين است اگر بخواهد بر آن مركب نماز مستحبى بخواند.
(مسأله 855): كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است و سهم او جدا نيست، بدون رضايت شريكش نمىتواند در آن ملك تصرف كرده و نماز بخواند.
(مسأله 856): اگر با عين پولى كه خمس و زكات آن را نداده ملكى بخرد تصرف او در آن ملك حرام، و نمازش در آن باطل است.
(مسأله 857): اگر صاحب ملك به لفظى اجازه نماز خواندن داده ولى مىداند كه قلبا راضى نيست، نماز خواندن در ملك او باطل است. و چنانچه اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلبا راضى است نماز او صحيح است.
(مسأله 858): تصرف در ملك ميتى كه خمس يا زكات به آن تعلق گرفته حرام و باطل است، ولى اگر بدهى او را بدهند، يا به اجازه فقيه جامع الشرائط متعهد شوند كه پرداخت كنند اشكال ندارد.
(مسأله 859): تصرف در ملك ميتى كه به مردم بدهكار است، چنانچه ورثه قصد پرداخت قرض را بدون مسامحه ندارند حرام، و نماز در آن باطل است;