چهارم: آن كه لباسهاى كوچك او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد.
پنجم: آن كه لباس زن پرستار بچه نجس شده باشد.
و احكام اينها به تفصيل در مسائل آينده مىآيد.
(مسأله 830): هر گاه در بدن يا لباس نمازگزار خون زخم يا جراحت يا دمل باشد، و آب كشيدن آنها يا عوض كردن لباس براى بيشتر مردم سخت است، تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده مىتواند با آن خون نماز بخواند، و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده، يا دوائى كه روى زخم گذاشته اند و نجس شده، در بدن يا لباس او باشد.
(مسأله 831): اگر خون بريدگى و زخمى كه به زودى بهبود مىيابد و شستن آن آسان است در بدن يا لباس نمازگزار باشد نمازش باطل است.
(مسأله 832): اگر جائى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز بخواند، ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده مىشود به رطوبت آن نجس شود نماز خواندن با آن اشكال ندارد.
(مسأله 833): اگر از بواسيرى كه دانه هاى آن بيرون نيامده، خونى به بدن يا لباس برسد، چنانچه آلودگى آن بيش از متعارف نباشد و تطهير آن مشقت دارد، ظاهر اين است كه مىتواند با آن نماز بخواند، گر چه احتياط در ترك آن است، اما نماز خواندن با خون بواسيرى كه دانه هاى آن بيرون است بدون اشكال جايز است.
(مسأله 834): كسى كه بدنش زخم است، اگر در بدن يا لباس خود خونى كه بيشتر از درهم است ببيند، و نداند از زخم است يا خون ديگر، بنابر احتياط لازم اگر تطهير آن مشقت ندارد، جايز نيست با آن نماز بخواند.
(مسأله 835): اگر چند زخم در بدن هست و به طورى نزديك هم اند كه يك زخم شمرده مىشود، تا وقتى همگى بهبود نيافته نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد; ولى اگر به اندازه اى از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم شمرده