(مسأله 2373): اگر مرد مهر زن را در عقد معين كند و قصدش اين باشد كه آن را ندهد، چنانچه رضايت زن مقيد به مهر نباشد عقد صحيح است، ولى مهر را بايد بدهد; و گر نه محل اشكال است.
(مسأله 2374): مسلمانى كه منكر خدا يا پيغمبر يا معاد يا از خوارج يا غلاة يا نواصب است، و يا حكم ضرورى دين يعنى حكمى را كه مسلمانان جزء دين اسلام مىدانند مانند واجب بودن نماز و روزه، اگر بداند آن حكم ضرورى دين است و انكار كند مرتد مىشود، و احكامى كه در مسائل آينده مىآيد بر او جارى است.
(مسأله 2375): زنى كه پس از ازدواج به طورى كه در مسائل پيش گذشت مرتد شود، عقدش باطل مىگردد، و چنانچه شوهرش با او نزديكى نكرده باشد عده ندارد، و هم چنين است اگر پس از نزديكى مرتد شود ولى يائسه باشد، اما اگر يائسه نباشد، بايد به دستورى كه در احكام طلاق مىآيد عده نگهدارد، و مشهور آن است كه اگر در بين عده مسلمان شود عقد او به حال خود باقى مىماند، ولى اين حكم محل اشكال است، و البته احتياط به دوباره عقد كردن ترك نشود، و معناى يائسه در مسأله (431) گذشت.
(مسأله 2376): مردى كه مسلمان زاده است اگر مرتد شود، زنش بر او حرام مىگردد و بايد به مقدار عده وفات يعنى چهار ماه و ده روز عده نگهدارد.
(مسأله 2377): مردى كه از پدر و مادر غير مسلمان به دنيا آمده و مسلمان شده، اگر پس از ازدواج مرتد شود، عقدش باطل مىگردد، و چنانچه با زنش نزديكى نكرده يا اين كه زن يائسه باشد عده ندارد، و اگر پس از نزديكى مرتد شود، و زن او در سن زنهائى باشد كه حيض مىبينند بايد آن زن به مقدار عده طلاق (سه ماه و ده روز) عده نگهدارد، و مشهور آن است كه اگر پيش از پايان عده، شوهر او مسلمان شود عقد او به حال خود باقى مىماند، ولى احتياط به دوباره عقد كردن ترك نشود.
(مسأله 2378): اگر زن در عقد با مرد شرط كند كه او را از شهرى بيرون