معلوم شود كه موقع طلاق در حال حيض بوده، طلاق او باطل است. و اگر او را در حال حيض بداند و با جديت و قصد انشاء، طلاقش دهد، سپس معلوم شود پاك بوده، طلاق او صحيح است.
(مسأله 2427): كسى كه مىداند زنش حائض يا نفساء است، اگر غائب شود - مانند اين كه مسافرت كند - و بخواهد او را طلاق دهد، بايد استعلام كند و اگر ممكن نيست تا مدتى كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك مىشوند صبر كند سپس طلاق بدهد.
(مسأله 2428): اگر مردى كه غائب است بخواهد زن خود را طلاق دهد چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او حائض يا نفساء است يا نه، هر چند اطلاع او از روى عادت حيض زن، يا نشانه هاى ديگرى باشد كه در شرع معين شده; بايد تا مدتى كه معمولا زنها از حيض يا نفاس پاك مىشوند صبر كند.
(مسأله 2429): اگر با عيالش كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود، و نيز اگر در حال حيض و يا نفاس با او نزديكى كند، نمىتواند در پاكى پس از آن حيض و نفاس او را طلاق دهد، ولى زنى را كه يائسه است يا نه سالش تمام نشده، يا آبستن است، اگر پس از نزديكى طلاق دهند اشكال ندارد.
(مسأله 2430): اگر با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و در همان پاكى طلاقش دهد، چنانچه بعد معلوم شود كه هنگام طلاق آبستن بوده، بنابر احتياط واجب بايد دوباره او را طلاق دهد.
(مسأله 2431): اگر با زنى كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و مسافرت نمايد، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد و نتواند استعلام كند بايد به قدرى كه زن معمولا پس از آن پاكى خون مىبيند و دوباره پاك مىشود صبر كند، و احتياط لازم است كه آن مدت كمتر از يك ماه نباشد.
(مسأله 2432): اگر مرد بخواهد زن خود را كه به سبب اصل خلقت يا مرضى حيض نمىبيند طلاق دهد، بايد از هنگام نزديكى با او تا سه ماه از جماع