(مسأله 2193): اگر وكيل را عزل كند يعنى از كار بر كنار نمايد، پس از رسيدن خبر به او نمىتواند آن كار را انجام دهد، ولى اگر پيش از رسيدن خبر آن كار را انجام داده صحيح است.
(مسأله 2194): وكيل مىتواند از وكالت كناره گيرد گرچه موكل غائب باشد.
(مسأله 2195): وكيل نمىتواند براى انجام كار واگذار شده به او ديگرى را وكيل كند، ولى اگر موكل به او اجازه داده كه وكيل بگيرد هر گونه كه به او دستور داده، مىتواند رفتار نمايد، پس اگر گفته باشد براى من وكيل بگير، بايد از طرف او وكيل بگيرد و نمى تواند كسى را از طرف خودش وكيل كند.
(مسأله 2196): اگر وكيل با اجازه موكل كسى را از طرف او وكيل كند، نمىتواند آن وكيل را عزل نمايد، و اگر وكيل اول بميرد، يا موكل او را عزل كند، وكالت دومى باطل نمىشود.
(مسأله 2197): اگر وكيل با اجازه موكل، كسى را از طرف خودش وكيل كند، موكل و وكيل اول مىتوانند آن وكيل را عزل كنند، و اگر وكيل اول بميرد يا عزل شود وكالت دومى باطل مىشود.
(مسأله 2198): اگر چند نفر را براى انجام كارى وكيل كند و به آنها اجازه دهد هر كدام به تنهائى در آن كار اقدام كنند، هر يك از آنان مىتواند آن كار را انجام دهد، و چنانچه يكى از آنان بميرد وكالت ديگران باطل نمىشود، ولى اگر نگفته باشد كه با هم يا به تنهائى انجام دهند، يا گفته باشد كه با هم انجام دهند، نمىتوانند به تنهائى اقدام كنند، و اگر يكى از آنان بميرد وكالت ديگران باطل مىشود.
(مسأله 2199): اگر وكيل يا موكل بميرد، و يا چيزى كه براى تصرف در آن وكيل شده است از بين برود وكالت باطل مىشود، مانند اين كه گوسفندى كه براى فروش آن وكيل شده بميرد. و اگر يكى از آنها ديوانه يا بيهوش گردد، در زمان ديوانگى يا بيهوشى وكالت اثرى ندارد، اما بطلان وكالت به طورى كه پس از بر طرف شدن ديوانگى و بيهوشى نيز نتواند عمل را انجام دهد، محل