زكات ندارد.
بنابر اين اگر كسى يك چهلم هر چه طلا و نقره دارد بدهد، زكاتى را كه بر او واجب بوده داده، و گاهى هم بيشتر از مقدار واجب داده است، مثلا كسى كه (110) مثقال نقره دارد اگر يك چهلم آن را بدهد، زكات (105) مثقال آن را كه واجب بوده داده و مقدارى هم براى (5) مثقال آن داده كه واجب نبوده است.
(مسأله 1834): كسى كه طلا يا نقره او به مقدار نصاب است، هر چند زكات آن را داده باشد، تا وقتى از نصاب اول كم نشده، همه ساله بايد زكات آن را بدهد.
(مسأله 1835): زكات طلا و نقره در صورتى واجب مىشود كه آن را سكه زده باشند و معامله با آن رايج باشد. و اگر سكه آن هم از بين رفته، بايد زكات آن را بدهند.
(مسأله 1836): طلا و نقره سكه دارى كه زنها براى زينت به كار مىبرند چنانچه رواج معامله با آن باقى باشد، يعنى باز معامله پول طلا و نقره با آن شود بنابر احتياط زكات آن واجب است، ولى اگر رواج معامله با آن باقى نباشد، زكات واجب نيست.
(مسأله 1837): صاحب طلا و نقره اى كه هيچ كدام آنها به مقدار نصاب اول نيست - مانند اين كه 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا دارد - زكات بر او واجب نيست.
(مسأله 1838): با توجه به شرط بودن گذشت سال، زكات طلا و نقره هنگامى واجب مىشود كه شخص يازده ماه مالك مقدار نصاب باشد، و اگر بين يازده ماه طلا و نقره او از نصاب اول كمتر شود، زكات بر او واجب نيست.
(مسأله 1839): اگر در بين يازده ماه طلا و نقره اى را كه دارد با طلا يا نقره يا چيز ديگر عوض نمايد يا آنها را آب كند، زكات بر او واجب نيست، ولى اگر براى فرار از دادن زكات اين كارها را بكند احتياط مستحب آن است كه زكات را بدهد.
(مسأله 1840): اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب كند بايد زكات