اداء هست را بدهد، و خمس افزايشى كه بين زمان تنزل و ترقى بوده لازم نيست.
(مسأله 1711): اگر به جز سرمايه مالى دارد كه خمسش را داده يا خمس ندارد - مانند چيزى كه براى مؤنه اش خريده - و قيمتش افزايش يافت، چنانچه آن را بفروشد خمس مقدارى را كه بر قيمتش اضافه شده، بايد بدهد. و هم چنين اگر مثلا درختى را كه خريده ميوه داد، يا گوسفند چاق شد، چنانچه مىخواسته با نگهدارى آنها منفعتى از آن ببرد، بايد خمس آنچه زياد شده بدهد، و اگر براى غير مؤنه سالش آن را بفروشد و يا معاوضه نمايد، بايد خمس آن را بدهد.
(مسأله 1712): اگر باغى احداث كند براى آن كه پس از افزايش قيمتش بفروشد، چنانچه مقصودش فروش ميوه باشد بايد خمس ميوه را بدهد; و اگر براى خوردن خود و عائله اش باشد ميوه آن خمس ندارد، ولى خمس افزايش قيمت باغ را بدهد، چون اصل باغ به منزله سرمايه كسب است.
(مسأله 1713): اگر درخت بيد و چنار و مانند آن را براى استفاده از فروش آنها بكارد، بايد سال فروش، خمس نمو يا افزايش قيمت آنها را بدهد. و هم چنين اگر مثلا از شاخه هاى آن كه معمولا هر سال مىبرند استفاده اى ببرد و به تنهائى يا با منفعتهاى ديگر كسبش از مخارج سالش زيادتر بشود، در آخر هر سال بايد خمس آن را بدهد.
(مسأله 1714): اگر چند رشته كسب دارد - مانند كسى كه اجاره ملك مىگيرد و خريد و فروش هم مىكند - بايد خمس آنچه را در پايان سال از مخارجش زياد مىآيد بدهد، و چنانچه از يك رشته نفع ببرد و از رشته ديگر ضرر كند، بنابر احتياط واجب بايد خمس نفعى را كه برده بدهد.
(مسأله 1715): خرجهائى را كه شخص براى بدست آوردن فايده مىكند، مانند دلالى و باربرى، مىتواند از منفعت كسر نمايد، و نسبت به آن مقدار خمس لازم نيست.
(مسأله 1716): آنچه از منافع كسب در بين سال به مصرف خوراك و پوشاك و اثاثيه و خريد منزل و ازدواج فرزند و جهيزيه دختر و زيارت و مانند