نهم: بريدن هر دو پاى كسى تا مفصل يا همه ده انگشت پا. و ديه هر انگشت پا مانند ديه آن انگشت از دست است.
دهم: از بين بردن تخمهاى مردى.
يازدهم: آسيب رساندن به كسى به گونه اى كه عقل او از بين برود.
دوازدهم: شكستن پشت كسى به طورى كه ديگر درست نشود، و نتواند درست بنشيند، پس بايد تمام ديه را بدهد، هر چند احوط اين است كه مصالحه شود.
سيزدهم: صدمه زدن به شخص به گونه اى كه حس بويائى او از بين برود، و بوى خوب و بد را تشخيص ندهد، و احوط مصالحه است.
چهاردهم: آسيب رساندن به شخص به طورى كه منى از او خارج نشود، بنابر احتياط واجب. و احوط مصالحه است.
(مسأله 2717): اگر اشتباهى شخصى را بكشد، بايد علاوه بر ديه كه در مسأله (2716) گذشت به عنوان كفاره خود قاتل يك بنده آزاد كند، و اگر نتواند بنده آزاد كند دو ماه پى در پى روزه بگيرد، و اگر اين را هم نتواند شصت فقير را سير كند. و اگر به ناحق بكشد و عفو شده يا ديه داده است بايد به عنوان كفاره دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند و يك بنده را آزاد نمايد. و اگر او را بكشند احوط آن است كه اولاد (ورثه) او كفاره را از سهم الارث بدهند.
(مسأله 2718): سواره بر حيوان، اگر كارى كند كه آن حيوان به شخصى آسيب برساند ضامن است، و نيز اگر ديگرى كارى كند كه حيوان به سوار خود، يا به شخص ديگر صدمه بزند ضامن مىباشد.
(مسأله 2719): اگر شخص كارى كند كه زن حامله سقط نمايد، و آن سقط آزاد و محكوم به اسلام باشد، چنانچه چيزى كه سقط شده نطفه باشد، ديه اش بيست مثقال شرعى طلاى سكه دار است، كه هر مثقال آن 18 نخود مىباشد; و اگر علقه - خون بسته - باشد، چهل مثقال. و اگر مضغه - پاره گوشت - باشد، شصت مثقال; و اگر استخوان بندى شده باشد، هشتاد مثقال; و اگر گوشت آورده