خواهر - العياذ بالله - زنا كند، به حكم حاكم يك ضربت شمشير به گردن او بزنند، و اگر كشته نشود او را حبس نمايند تا بميرد. و هم چنين است اگر مرد كافر با زن مسلمان زنا كند.
(مسأله 2703): اگر مرد آزاد با غير محارم خود زنا كند بى آن كه زن را اكراه نمايد، بايد او را صد تازيانه بزنند، و چنانچه سه مرتبه زنا كند، و در هر دفعه صد تازيانه اش بزنند. و در دفعه چهارم و نيز اگر همان دفعه اول زن را اكراه كند بايد او را بكشند، ولى كسى كه زن عقدى دائمى يا كنيز مملوك دارد، و در حالى كه بالغ و عاقل و آزاد بوده با او نزديكى كرده، و هر گاه مىخواسته مىتوانسته با او نزديكى كند، اگر با زن بالغه و عاقله زنا كند بايد او را سنگسار نمايند، و بنابر قولى جمع كنند بين صد تازيانه و سنگسار كردن پس از آن.
(مسأله 2704): مشهور اين است كه اگر مرد ببيند كه كسى با زن او زنا مىكند، چنانچه نترسد كه به او ضررى بزنند، مىتواند هر دو را بكشد، ولى اگر يكى از آنها مكره باشد و از ترس جانش مرتكب شده كشته نمىشود، و به هر حال آن زن بر او حرام نمىشود.
(مسأله 2705): اگر مرد مكلف عاقل با مكلف عاقل ديگر لواط كند و هر دو راضى باشند و محصن باشند - كه معنى آن گذشت - بايد هر دو را بكشند، و حاكم شرع مىتواند لواط كننده را با شمشير بكشد يا زنده به آتش بسوزاند، يا دست و پاى او را ببندد و از جاى بلندى به زير اندازد، و با شرايطى كه در مسأله (2704) گذشت مىتواند سنگسارش كند. و غير محصن را تازيانه مىزنند.
(مسأله 2706): هر گاه شخص به ديگرى دستور دهد كه به ناحق شخصى را بكشد، چنان كه قاتل و آنكه به او دستور داده، هر دو مكلف و عاقل باشند، قاتل را با اختيار ولى دم مىتوان كشت، و دستور دهنده را بايد حبس كرد تا بميرد.
(مسأله 2707): اگر فرزند، پدر يا مادر را عمدى بكشد، بايد او را بكشند، ولى اگر پدرى فرزند خود را عمدى بكشد بايد به دستورى كه در احكام ديه مىآيد ديه بدهد، و هر قدر حاكم شرع صلاح مىداند او را بزند.