پس از من پيامبرى نيست، و اگر بود حتما تو (اى على) بودى). (1) حديث ديگرى نيز در اين زمينه هست كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على عليه السلام فرمود: (اگر من خاتم انبيا نبودم تو شريك در نبوت بودى، حال كه پيامبر نيستى وصى و وارث پيامبر هستى، بلكه تو سرور اوصيا و امام اتقيا هستى). (2) و نيز علامه بهبهانى گويد (ص 112): زيد شحام گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: خداى متعال ابراهيم را بنده خود ساخت پيش از آن كه او را پيامبر كند، و پيامبر ساخت پيش از آن كه رسول كند، و رسول ساخت پيش از آن كه خليل و دوست خود گيرد، و خليل خود ساخت پيش از آن كه امام كند، چون همه اين مقامات را براى او گرد آورد فرمود: (اينك مى خواهم تو را امام سازم). چون اين مقام در نظر او بزرگ آمد گفت: (از فرزندانم چه؟ فرمود: عهد من به ستمكاران نمى رسد). منظور آن است كه سفيه و بى خرد نمى تواند امام تقى و پرهيزكار باشد. و چون ثابت شد كه امامت آن حضرت پس از نبوت بلكه پس از رسالت و خليل بودن او صورت گرفته، روشن مى شود كه مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است.
و نيز گويد (ص 60): اما اين كه آن حضرت از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است... بر اساس روايتى است كه فريقين نقل كرده اند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: (من و على از يك درختيم و [ساير] مردم از درختهاى گوناگونند)، و (على از من است و من از على هستم). و اين منقبت بزرگى است كه دلالت دارد بر يگانگى و مساوات آن دو بزرگوار در كمال و اين كه احدى از مردم به مرتبه و درجه آن حضرت نرسيده است.