پروردگارا، پذيرفتم و تسليم هستم و توفيق و صبر از توست. گفتند: و تو را از آن دختر به همسرى برادرت دو فرزند است كه يكى را به مكر و حيله مى كشند و بدنش را برهنه مى كنند و شمشير و نيزه بر او مى زنند، و همه اين كارها را امت تو با او مى كنند. گفتم: پروردگارا، پذيرفتم و تسليم هستم، انا لله وانا اليه راجعون... (1) 42 - ام سلمه بر فاطمه عليها السلام وارد شد و گفت: اى دختر رسول خدا، شب را چگونه به صبح آوردى؟ فرمود: شب را ميان غم واندوه به صبح آوردم به خاطر از دست دادن پيامبر و مظلوميت وصى، به خدا سوگند پرده حرمت او را دريدند، كسى كه امامتش بر خلاف شريعت الهى در تنزيل و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در تأويل غصب گرديد و به زور از او ربوده شد، آرى اينها همه از روى كينه هاى جنگ بدر و انتقام خونهاى ريخته شده در احد به دست او بود (2) كه دلهاى پر نفاق در خود نهفته بود... (3) 5 - مظلوميت امام على عليه السلام پس از شهادت از بزرگترين مصائب و سخت ترين مظلوميتهاى آن حضرت اين بود كه منابر در شرق و غرب مملكت اسلامى در طول چهل سال بلكه بيشتر محل ناسزاگويى و لعن و دشنام و بدگويى و اهانت به آن حضرت گرديده بود:
43 - ياقوت حموى در معجم البلدان در كلمه (سجستان) گويد: على بن ابى طالب رضى الله عنه بر منابر شرق و غرب لعن مى شد اما جز يك بار بيشتر بر منبر اين شهر لعن نشد، و اهل آنجا در برابر بنى اميه مقاومت كردند علاوه آن كه در عهد خود نگذاشتند كه احدى بر روى منبرشان لعن شود... و كدام شرافتى از اين بزرگتر كه از لعن برادر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر بالاى منبر خوددارى كردند با آن كه