انديشمندى ژرف انديش در سخنان او پيرامون زهد و موعظه و يادآورى و پند و اندرز بينديشد و فراموش كند كه آنها از دهان شخصى در آمده كه داراى مقام و منزلت و امر و نهى و فرمانروايى است، شك نمى برد كه آنها سخن مردى است كه جز زهد و پارسايى بهره اى و جز سرگرمى به عبادت كارى ديگر ندارد. در كنج كلبه اى خزيده و سر در گريبان فرو برده، يا به دامنه كوهى پناه گرفته و دست از همه كس شسته، جز صداى (ورد و دعاى) خود نمى شنود و جز خود احدى را نمى بيند، و هرگز باورش نمى آيد كه اين سخنان از دو لب كسى تراويده است كه غرق كارزار است، تيغ از نيام كشيده و يلان را گردن مى زند و دلاوران را به خاك و خون مى كشد، و با شمشير خون چكان باز مى گردد، و با اين حال پارساى پارسايان و صالح صالحان است، و اين از فضائل عجيب و ويژگيهاى لطيف او است كه صفات ضد اضداد را در خود گرد آورده و طبايع گوناگون را در سرشتش به هم پيوند داده است... (1) 13 - فخر رازى: هر كه على را پيشواى دينى خود قرار دهد حقا به دستاويز محكمى در دين و دنياى خود چنگ زده است. (2) 14 - و هم او گويد: به تواتر ثابت گشته است كه على بن ابى طالب عليه السلام (بسم الله) را بلند مى خواند. و هر كه در دين خود به على بن ابى طالب اقتدا كند حقا هدايت يافته است، به دليل آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اللهم أدر الحق مع على حيث دار (خداوندا! حق را بر همان محورى بگردان كه على مى گردد). (3) 15 - ابن سينا گويد: على بن ابى طالب - صلوات الله عليه - كلام گويا و قلب فراگير الهى است، نسبت او با ديگر ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نسبت معقول به محسوس بود، و
(١٣٨)