فصل 16 علم بيكران على عليه السلام 1 - عمار ياسر رضى الله عنه گويد: با على عليه السلام به راهى مىرفتيم، به سرزمينى گذشتيم پر از مورچه، گفتم: اى اميرمؤمنان، آيا در ميان آفريدگان كسى را سراغ دارى كه شمار اين مورچگان را بداند؟ فرمود: آرى اى عمار، من مردى را مى شناسم كه شمار آنها را مى داند و از شمار نر و ماده آنان آگاه است! گفتم: آن مرد كيست؟
فرمود: اى عمار، آيا در سوره ياسين نخوانده اى: وكل شئ احصيناه في امام مبين (1) (و هر چيزى را در امام مبين برشمرده ايم)؟ گفتم: چرا، مولايم! فرمود: من همان مردم، همان امام مبين! (2) 2 - ابوذر رضى الله عنه گويد: با على عليه السلام به راهى مىرفتيم، به سرزمينى گذشتيم كه سيل مورچه در آن روان بود، گفتم: (الله اكبر، چه بزرگ است آن كس كه شمار اين مورچگان مى داند)! فرمود: چنين مگو، بلكه بگو: (چه بزرگ است آفريننده آنها)! زيرا سوگند به خداوند گارى كه من و تو را صورتگرى كرد من به خواست خدا شمار آنها را مى دانم، و از نر و ماده آنها آگاهم! (3)