فصل 11 زهد و پارسايى امام على عليه السلام 1 - آن امام بزرگ عليه السلام فرمود: بايد كه دنيا در نظرتان خردتر از خرده برگهايى باشد كه زير پا له مى شود و خرده پشمهايى كه از دم قيچى مىگذرد. (1) 2 - عبد الله بن عباس رضى الله عنه گويد: در ذى قار بر امير مؤمنان عليه السلام وارد شدم در حالى كه سرگرم وصله زدن كفش خود بود، به من فرمود: ارزش اين كفش چند است؟
گفتم: ارزشى ندارد، فرمود: به خدا سوگند كه اين كفش پاره نزد من از حكومت بر شما محبوب تر است مگر آن كه با در دست داشتن آن حكومت حقى را بر پا دارم يا باطلى را سركوب كنم. (2) 3 - و فرمود: به خدا سوگند دنياى شما در نظر من پست تر از استخوان سخت و بى گوشت خوك در دست جذامى است. (3) شيخ محمد جواد مغنيه گويد: برخى گفته اند (عراق) شكمبه حيوان است، و كيست كه شكمبه يا استخوان خوك را از دست يك جذامى بگيرد و بخورد؟ آيا در همه عالم هستى چيزى منفورتر از اين خوراك و دستى كه آن را بر مى دارد