براى او مى گسترد... (1) و گويد: ابو جعفر اسكافى روايت نموده: معاويه صد هزار درهم به سمرة بن جندب داد تا حديثى نقل كند كه اين آيه درباره على بن ابى طالب نازل شده است:
(و از مردمان (منافقان) كس هست كه گفتارش در زندگى دنيا تو را به شگفت وا مى دارد و خدا را بر نيت خود گواه مى گيرد در حالى كه سرسخت ترين دشمنان است. و چون از نزد تو رود (و يا چون به قدرت رسد) مىكوشد در زمين فساد به پا كند و كشت و نسل را تباه سازد، و خدا فساد را دوست نمى دارد)، (2) او به اين مقدار راضى نشد، معاويه دو برابر كرد باز هم نپذيرفت، معاويه چهار صد هزار درهم داد و او پذيرفت. (3) انتقاد از سياست على عليه السلام و پاسخ آن ابن ابى الحديد گويد: كسانى كه به سياست آن حضرت انتقاد داشته اند به چند اشكال تعلق جسته اند...
اشكال اول: گويند: آن حضرت هنگام بيعت مردم با ابو بكر در طلب خلافت كوتاهى كرد در حالى كه از بنى هاشم و بنى اميه و ساير مردم هوادارانى داشت كه مى توانست به يارى آنان در امر حكومت به نزاع برخيزد و حكومت را از آن خود سازد، اما در اين كار كوتاهى نمود البته نه از روى ترس زيرا او دلاورترين بشر بود بلكه از روى تدبير نادرست و ضعف انديشه چنين اقدامى نكرد. (4)