داد و با اشاره به لباسش گفت: آن همين لباس است. (1) 8 - مظلوميت آن حضرت از ناحيه جهل و نادانى و عناد مردم اين ابى الحديد گويد: عجيب ترين و شگفت ترين كار روزگار - گرچه همه كارهايش شگفت است - آن است كه كار على عليه السلام به جايى رسيده كه همتاى معاويه قرار مى گيرد و ميان آنان نامه رد و بدل مى شود. (2) در خبر است كه چون معاويه بنا بر مخالفت با امام اميرمؤمنان عليه السلام نهاد، خواست شاميان را آزمايش كند، عمروعاص به او گفت كه به مردم دستور دهد تا كدو را سر ببرند، اگر اطاعت كردند معلوم مى شود معاويه مى تواند بر آنان حكومت كند و اگر نه نمى تواند. معاويه همين دستور را داد و آنان اطاعت كردند، و اين يك بدعت اموى شد. (3) در زمينه سر بريدن كدو از اميرمؤمنان عليه السلام سؤال شد كه آيا بايد كدو را سر بريد؟ فرمود: كدو را سر نمى برند، آن را بخوريد و سر نبريد و مبادا شيطان عقل شما را بربايد. (4) ابو اسحاق ارجائى گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: آيا مى دانى چرا شما را فرموده اند كه بر خلاف قول عامه عمل كنيد؟ گفتم: نمى دانم. فرمود: على عليه السلام هيچ امر دينى را انجام نمى داد جز آن كه عامه بر خلاف او عمل مى كردند تا امر ولايت او را ابطال كنند، آنان از آن حضرت از چيزى كه نمى دانستند پرسش مى كردند، و چون حضرت نظر خود را اعلام مى فرمود آنان از نزد خود ضدى براى آن (هامش) * (1) - بحار الانوار 49 / 241.
(2) - سفينة البحار 2 / 332، ماده علا.
(3) - حاشيه وسائل الشيعة 17 / 160.
(4) - وسائل الشيعة 17 / 160. (*)