را شاذ نمى دانستند و شيخ مدعى وضع و جعل آنها نبود، امكان داشت به مضمون اين احاديث مرسل كه شهادت به ولايت و امامت است التزام جست به دليل قاعده تسامح... پس سزاوارتر آن است كه به ولايت و اميرمؤمنان بودن على عليه السلام گواهى داد به قصد امتثال عموماتى كه دليل بر استحباب آن است نه به قصد آن كه جزء اذان باشد. (1) 8 - سيد بزرگوار علامه سيد شرف الدين عاملى رحمه الله در كتاب گران قدر النص و الاجتهاد (ص 243) گويد: و مستحب است صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد صلى الله عليه و آله و سلم پس از ذكر نام آن حضرت، چنان كه مستحب است كامل ساختن شهادت به توحيد و نبوت را با شهادت به ولايت الهى و اميرمؤمنان بودن براى على عليه السلام در اذان و اقامه. و كسى كه آن را حرام و بدعت دانسته به خطا و بيراهه رفته است، زيرا هر اذان گويى در اسلام پيش از اذان كلماتى مى گويد و آن را به اذان وصل مى كند مانند: و قل الحمد لله الذى لم يتخذ و لدا... (2) و مانند آن، و نيز كلماتى را به آن ملحق مى كند مانند: الصلاة والسلام عليك يا رسول الله و مانند آن، در حالى كه اينها از شارع درباره اذان نرسيده ولى گفتن آن بدعت نيست و قطعا حرام نمى باشد، زيرا گويندگان اذان آن را جزء فصول اذان نمىشمارند و تنها از آن جهت مى گويند تا به ادله عامى كه شامل آن هم مى شود عمل كرده باشند. شهادت به ولايت على عليه السلام نيز پس از شهادتين در اذان اين چنين است، زيرا اين عمل به ادله عامى است كه شامل آن نيز مى گردد، علاوه آن كه گفتار كوتاه از نوع گفتار آدميان اذان و اقامه را باطل نمى كند و گفتن آن در اثناى اذان حرام نيست، پس اين بدعت و حرام از كجا پيدا شد [اگر گفتن آن به قصد جزئيت
(٨٢)