(باش) و موجود شد - بياويزد پس بايد كه به ولاى على بن ابى طالب چنگ زند).
(حلية الاولياء ابو نعيم) 6 - (سوگند به خدايى كه جانم در دست او است، اگر گروهى چند از امت من درباره تو نمى گفتند آنچه را كه ترسايان درباره فرزند مريم گفتند، امروز در فضل تو سخنى مى گفتم كه به هيچ گروهى از مسلمانان نگذرى مگر آن كه خاك پايت را براى تبرك برگيرند).
(مسند احمد) 7 - (رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در شب عرفه به سوى حاجيان بيرون شد و فرمود: همانا خداوند به شما عموما بر فرشتگان مباهات كرد و شما را دسته جمعى بخشيد، و به على خصوصا بر آنان مباهات نمود و او را به خصوص آمرزيد. من بدون آن كه به جهت خويشى خود با على ملاحظه او را كرده باشم به شما مى گويم:
(انسان خوشبخت و خوشبخت راستين كسى است كه على را در زمان حيات و پس از مرگش دوست بدارد).
(احمد در كتاب فضائل على عليه السلام ومسند) 8 - (من نخستين كسى هستم كه در روز قيامت او را فرا خوانند، پس در سمت راست عرش زير سايه آن بايستم و حله اى بر من پوشند، سپس پيامبران ديگر را يكى پس از ديگرى فرا خوانند، آنان نيز در سمت راست عرش بايستند و حله هايى بر آنان پوشند. آن گاه على بن ابى طالب را به خاطر خويشى او با من و منزلتى كه با من دارد فرا خوانند و پرچم مرا كه لواى حمد است به دست او دهند و آدم و همه پيامبران پس از او زير آن پرچم قرار دارند.
سپس به على عليه السلام فرمود: تو با آن پرچم حركت مى كنى تا ميان من و ابراهيم خليل مىايستى، آن گاه حله اى بر تو پوشند، و مناديى از عرش ندا كند: خوب بنده اى است پدرت ابراهيم، و خوب برادرى است برادرت على! تو را مژدگانى