پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: الله اكبر، الله اكبر، خداوندا! همان گونه كه با مخصوص گردانيدن على به دعاى من مرا شاد نمودى، شفاى دخترم را در اين انگور قرار ده. آن گاه فرمود: دخترم! بخور به نام خدا. فاطمه عليها السلام آن را خورد و هنوز رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بيرون نرفته بود كه فاطمه عليها السلام شفا يافت.
عمر گفت: راست و درست گفتى، گواهى مى دهم كه من هم اين حديث را شنيده و در خاطر دارم. اى مرد، دست همسرت را بگير و اگر پدرش مزاحم تو شد صورتش را خرد كن... (1) مناظره حر با حجاج 2 - گروهى از افراد مورد وثوق روايت كرده اند: هنگامى كه حره دختر حليمه سعديه رضى الله عنه بر حجاج بن يوسف ثقفى وارد شد و در برابر او ايستاد، حجاج گفت:
تو حره دختر حليمه سعديه هستى؟ حره گفت: هوشمندى از غير مؤمن (تعجب است)! حجاج گفت: خدا تو را آورد، زيرا به من خبر رسيده كه تو على را از ابى بكر وعمر وعثمان برتر مى دانى. گفت: آن كه گفته: من على را تنها از اين چند تن برتر مى دانم دروغ گفته است. حجاج گفت: بر چه كسان ديگرى جز اينان برترى مى دهى؟ گفت: بر آدم و نوح و لوط و ابراهيم و داوود و سليمان و عيسى بن مريم عليهم السلام. حجاج گفت: واى بر تو، او را بر صحابه كه برترى مى دهى هيچ، هفت تن از پيامبران اولوا العزم را نيز بر آن مىافزايى! اگر آنچه گفتى درست توضيح ندهى گردنت را مى زنم.
حره گفت: من او را بر اين پيامبران برترى نداده ام، بلكه خداست كه برترى داده است. زيرا درباره آدم فرموده: فعصى آدم ربه فغوى (2) (آدم پروردگار خود