شهاب الدين آلوسى بغدادى در تفسير روح المعانى (29 / 158) پس از نقل حادثه مانند نقل كشاف گويد: (آدمى درباره آن دو (على و فاطمه عليهما السلام) جز اين چه مى تواند بگويد كه على مولاى مؤمنان و وصى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و فاطمه پاره تن احمدى و جزء محمدى صلى الله عليه و آله و سلم است، و اما حسن و حسين نسيم روح پرور و گل خوشبو و سرور جوانان بهشت اند. اين سخن رفض (شيعه گرى افراطى) نيست بلكه اعتقادى جز اين گمراهى محض است. و از لطائف، بنا بر آن كه اين سوره درباره آنان نازل شده باشد، آن كه: خداى سبحان به پاس حرمت فاطمه بتول و نور ديده رسول صلى الله عليه و آله و سلم در اين سوره (در ميان نعمتهاى بهشتى) ذكرى از حور العين به ميان نياورده و تنها به ذكر نوجوانان جاويدان (يا خلخال به پا) تصريح نموده است).
براى توضيح بيشتر به الدر المنثور سيوطى 6 / 299، البحر المحيط ابى حيان اندلسى مغربى 8 / 395، ينابيع المودة شيخ سليمان قندوزى حنفى / 93 رجوع شود، و در كفاية الطالب حافظ گنجى شافعى / 345 آمده است: (سائل اول جبرائيل، سائل دوم ميكائيل و سائل سوم اسرافيل عليهم السلام بود).
2 - حضرت خليل و امير عليهما السلام خداوند در داستان ابراهيم عليه السلام فرموده است: (و (ياد كن) آن گاه كه ابراهيم گفت: پروردگارا، به من بنما كه چگونه مردگان را زنده مى كنى! خدا گفت: مگر ايمان ندارى؟ گفت: چرا، ولى مى خواهم دلم آرام يابد. فرمود: چهار مرغ را بگير و در نزد خود پاره پاره ساز، سپس بر سر هر كوهى (در اين اطراف) جزئى از آنها بنه، آن گاه آنها را بخوان تا شتابان سوى تو آيند، و بدان كه خدا تواناى