پيامبر شدن آن حضرت ندارد)، و شايسته است كه از توصيف آن حضرت به پيامبرى در آن وقت چنين دانسته شود كه آن يك امر ثابتى در آن وقت بوده است، و از اين رو آدم عليه السلام نام مبارك او را بر ساق عرش نوشته ديد كه: (محمد رسول الله)، پس ناگزير مى بايست نبوت آن حضرت در آن وقت امر ثابتى بوده باشد، و اگر مراد صرف علم به اين بود كه وى در آينده پيامبر مى شود خصوصيتى براى او وجود نداشت كه پيامبر بود در زمانى كه آدم ميان روح و جسد بود، زيرا همه پيامبران چنين بودند و خداوند از نبوت آنان در قبل و بعد از آن وقت خبر داشت، پس بايد نبوت پيامبر ما صلى الله عليه و آله و سلم خصوصيتى داشته باشد تا به خاطر آن اين مطلب را فرموده باشد... بنابر اين حقيقت آن حضرت در آن وقت وجود داشته گر چه آفرينش جسم شريف او در زمانهاى بعد صورت گرفته است. (1) 8 - علامه سبط ابن جوزى در حقيقت محمديه و علويه عليهما السلام چنين روايت كرده است:
على عليه السلام در خطبه اى پس از حمد و ثنا چنين فرمود: آن گاه كه خدا خواست آفريدگان را بيافريند و موجودات را ايجاد كند آفريدگان را پيش از گستردن زمين و بر افراشتن آسمانها در صورتى برپا داشت، سپس نورى را از نور عزت خويش افاضه كرد و پاره اى از پرتو آن نور درخشيد و بالا رفت، آن گاه در آن صورت گرد آمد، و در آن صورت هيئت پيامبر ما صلى الله عليه و آله و سلم بود، خداوند به او خطاب فرمود كه تويى برگزيده و نزد توست وديعه گاه انوار، و تويى برگزيده و انتخاب شده و پسنديده، به خاطر توست كه زمين را فرو نهم، آسمان را برافرازم، آب را جارى سازم، پاداش و كيفر و بهشت و دوزخ را قرار دهم، خاندان تو را