(هر كه از ما جدا شود وادى برهوت جاى او است، و هر كه به ما بپيوندد به باغهاى بهشت و نوجوانان خدمتكار بهشتى دست خواهد يافت). (1) بايد ديد كه آيا مراد از ستارگان و در و يا قوت و مرجان در اين اشعار همين ظواهر آنهاست يا آن كه در پس آن حكمت و علم و معرفتى ديگر نهفته است؟
چرا كه غواص درياى علوم اهل بيت عليهم السلام به انواعى از معرفت دست مى يابد كه با ياقوت و در و مرجان و ساير چيزهايى كه پسند عوام است و با شنيدن نام آنها چشمهاشان برق مى زند قابل قياس نيست، بلكه خواص و بزرگان چيزهايى بالاتر از اينها درك مى كنند و مى دانند كه به كار بردن اين الفاظ به جهت آن است كه بيان گنجايش و توان كشف حقايق آنها را ندارد، و البته اين با ظاهر آنها هم منافات ندارد. از همين رو اين بحث را با نقل سخن چند تن از عالمان بزرگ خاتمه مى دهيم.
كوثر در سخن بزرگان دين 1 - حكيم مشهور شيرازى مولى صدرا رحمه الله گويد: يكى از عالمان گفته است:
كوثر صورتش صورت آب و حقيقتش حقيقت علم است. نمى گويم مراد از اين امثال وارده در قرآن فقط معانى باطنى عقلى آنهاست بدون آن كه صور محسوس آنها تحقق داشته باشد، آن گونه كه باطنيان گويند. هرگز چنين منظورى ندارم، بلكه گويم: مراد از آنها عبور از مظاهر ظاهرى به محتويات باطنى، و از صورت به معانى آنهاست، زيرا قرآن را ظاهر و باطنى و تأويل و تفسيرى هست.
آن گاه چون علم تشبيه به آب شده است از اين تشبيه بر مى آيد كه اقسام علوم هم مانند اقسام آب است، مانند تشبيه علوم حقه خالى از شك و شبهه ها به آب