كيفر است) نسبت به كسى كه به آنان ستم كند). (1) اين مهرى است كه خدا با ما داشته و ثروتى است كه ما را بدان بى نياز فرموده و درباره آن به پيامبر خود سفارش كرده است، و از زكات براى ما بهره اى قرار نداد، زيرا خداوند رسول خود و ما خاندان را گرامى تر از آن داشته كه از چرك اموال مردم طعمه ما سازد. پس اين مردم خدا و رسول خدا را تكذيب كردند و كتاب خدا را كه به حق ما گوياست انكار نمودند، و ما را از حقوقى كه خدا براى ما مقرر داشته ممنوع ساختند، آرى خاندان هيچ پيامبرى از دست امتش آن اندازه كه ما پس از پيامبر خود صلى الله عليه و آله و سلم از اين امت مصيبت كشيديم مصيبت نكشيدند، و از خداوند عليه كسانى كه بر ما ستم كردند يارى مى خواهيم، و لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم. (2) ما در اينجا به شرح دو بخش از اين خطبه كه با مظلوميت آن امام عليه السلام مناسبت دارد مىپردازيم و خوانندگان گرامى را براى شرح ساير بخشها به كتاب وافى جزء 14 ص 15 و شرحهاى كتاب روضه كافى، ذيل حديث 21 ارجاع مى دهيم.
توضيحى درباره فدك ياقوت گويد: فدك - به فتح فاء و دال - است، ابن دريد گفته است: فدكت القطن تفديكا يعنى پنبه را زدم. و فدك دهى است در حجاز كه دو يا سه روز راه با مدينه فاصله دارد. خداوند در سال هفتم هجرى آن را از راه صلح نصيب رسول خود صلى الله عليه و آله و سلم فرمود، بدين قرار كه چون رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به خيبر وارد شد و قلعه هاى آن را فتح كرد و تنها سه قلعه باقى مانده بود و محاصره آنان تنگ شد و