جز آن كه با چشم من مى بيند).
(و روح من روح همه ارواح است، و هر حسن و زيباييى كه در آفرينش مى بينى از زيبايى سرشت من است)...
(مردم با وجود خاندان و ياران و پيروان ياران او كه همگى پيشوايانند از وجود پيامبران (جديد) بى نيازند).
(وعلى عليه السلام به سبب علمى كه از راه وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به دست آورد هر مسأله مشكلى را با بيان تأويل آن روشن ساخت).
7 - علامه شيخ تقى الدين سبكى در كتاب التعظيم والمنة في الحقيقة المحمدية صلى الله عليه و آله و سلم (ص 95) در ذيل آيه لتؤمنن به ولتنصرنه (1) گويد: در اين آيه به قدرى تعريف و تمجيد و تعظيم از مقام بلند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به عمل آمده كه بر كسى پوشيده نيست، و نيز مى رساند كه بر فرض آن كه آن حضرت در زمان آن پيامبران مبعوث مى شد پيامبر آنان مى بود. بنابر اين نبوت و رسالت حضرتش براى عموم خلق است از زمان آدم تا روز قيامت، و همه پيامبران و امتهايشان از امت او محسوب مى شوند. و اين كه فرمود: (من به همه مردم مبعوث شده ام) اختصاص به مردم زمان خود آن حضرت تا روز قيامت ندارد بلكه مردم پيشين را نيز شامل مى گردد. و از اين بيان معناى فرمايش ديگر آن حضرت روشن مى شود كه فرمود: (من پيامبر بودم در حالى كه آدم ميان روح و جسد بود (و هنوز آفرينش او تكميل نگشته بود). و كسى كه اين حديث را اين گونه تفسير كرده كه: (در علم خدا چنين بود كه آن حضرت پيامبر خواهد شد) بدين معنا دست نيافته است، زيرا علم خداوند به همه چيز احاطه دارد (و اختصاص به