جويبر از ضحاك از حسن بن محمد بن على بن ابى طالب نقل كرده كه: ابو بكر سهم ذوى القربى را از فاطمه و بنى هاشم منع كرد و آن را در راه خدا و خريد اسلحه و اسب و شتر قرار داد. (1) بخارى از ابن شهاب از عروه از عايشه نقل كرده كه: فاطمه عليها السلام دختر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نزد ابو بكر فرستاد و ميراث خود از پدرش رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را از غنايم مدينه و فدك و باقيمانده خمس خيبر طلب نمود. ابو بكر گفت: رسول خدا فرموده است: (ما ارث نمىگذاريم، هر چه باز گذاريم صدقه است، بى شك آل محمد عليهم السلام بايد از اين مال استفاده كنند)، و من نيز به خدا سوگند چيزى از صدقه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم را تغيير نمى دهم...
پس ابو بكر زير بار نرفت كه از آنها چيزى به فاطمه عليها السلام بدهد، فاطمه نيز به همين دليل از ابو بكر ناراحت شد و بر او خشم گرفت و با او قهر كرد و تا دم مرگ با او سخن نگفت. و آن حضرت شش ماه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم زنده بود و پس از وفات، شوهرش على شبانه او را به خاك سپرد و ابوبكر را خبر نكرد و خود بر او نماز گزارد. و تا فاطمه زنده بود على را با مردم روى خوش بود و چون فاطمه از دنيا رفت على با مردم روى خوش نشان نداد (و از آنان كناره گرفت)... (2) امام على عليه السلام سيد مظلومان 38 - ابن ابى الحديد يكى از مباحثات خود با استادش ابو جعفر نقيب را چنين نقل مى كند: يك بار به او گفتم: سبب اين همه دوستى و عشق مردم به على بن ابى طالب عليه السلام و جان فشانى در هوا دارى او چيست؟ و نمى خواهم كه از شجاعت و