فصل 25 امام على عليه السلام و پاسدارى از حقوق مردم 1 - پير مرد نابينايى كه گدايى مى كرد از راه مى گذشت، اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
اين چيست؟ گفتند: اى اميرمؤمنان، مردى نصرانى است. فرمود: از او كار كشيديد و اينك كه پير شده و از پا افتاده كمك خود را از او دريغ مى داريد! از بيت المال خرجى او را بدهيد. (1) 2 - امام مجتبى عليه السلام فرمود: چون على عليه السلام طلحه و زبير را شكست داد مردم همه گريختند و در راه بر زن باردارى گذشتند و او از ترس وضع حمل كرد و كودك زنده به دنيا آمد و چندى دست و پا زد و جان داد و پس از او مادرش از دنيا رفت. على عليه السلام و ياران از آنجا گذشتند و آن زن و كودك را ديدند كه روى زمين افتاده اند، از حال آنان پرسيد، گفتند: او باردار بود و چون جنگ و هزيمت را ديد ترسيد و بچه انداخت. حضرت پرسيد: كدام يك زودتر مردهاند؟ گفتند:
كودك پيش از مادر مرده است.
حضرت شوهر آن زن را كه پدر كودك مرده بود فراخواند و (بر اساس قانون ارث) دو ثلث ديه را به او پرداخت و براى مادر او (كه مرده بود) يك ثلث سهم