آن گاه كه ندا كرد: (پروردگارا، مرا تنها مگذار) و خدا بدان نام يحيى را به او بخشيد. و دانيال بدان افتخار كرد كه خدا بدان نام او را از گزند درندگان خلاص نمود. وذو القرنين بدان افتخار كرد كه خدا بدان نام او را حكومت زمين بخشيد و بر دشمنان پيروز كرد. و صالح بدان افتخار كرد كه خدا او را به شترش تأييد نمود و از شر قوم ثمود كفايت كرد. وهود بدان افتخار كرد كه خدا بدان نام او را نجات داد و ريشه كافران و دشمنان او را بريد.
وشعيب بدان افتخار كرد كه بدان نام تكذيب كنندگان و نافرمانان او را زمين لرزه فرا گرفت. و موسى بدان افتخار كرد كه خدا بدان نام با او سخن گفت و مورد خطاب خود قرار داد و دريا را بدان نام براى او شكافت و فرعون و فرعونيان را غرق ساخت. و يوشع بن نون بدان افتخار كرد آن گاه كه خدا بدان نام خورشيد را بر او باز گردانيد و دعاى او را پاسخ گفت. و عيسى بدان افتخار كرد كه خدا بدان نام مردگان را با او به سخن در آورد و با او به رازگويى پرداخت. و محمد صلى الله عليه و آله و سلم بدان افتخار كرد آن گاه كه صاحب آن نام (على عليه السلام) خود را فداى او كرد و از جان او پاسدارى نمود و در شرافت با او مساوات و يكسانى داشت و در مشكلات با او برادرى و برابرى نمود، و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در حق او فرمود: (هر كه من مولاى اويم پس على مولاى او است).
و جبرائيل بدان افتخار كرد چرا كه خادم و فرمانبر او بود و او در هيچ كار زارى حمله نبرد جز آن كه جبرائيل نيز به اذن خدا با او حمله برد، و به صورت سائلى در خانه او ايستاد و او در شدت گرسنگى طعام خود را به او داد. و ميكائيل بدان افتخار كرد و گفت: (چه كسى مثل من است؟ در صورتى كه من دهان على را بوسه داده ام)! و اسرافيل بدان افتخار كرد آن گاه كه گهواره حضرتش را تكان مى داد و در گوش او لالايى مى گفت. و عزرائيل بدان افتخار كرد و گفت: (چه كسى مثل من است؟ در صورتى كه من مأمورم تا ارواح شيعيان