شش - شافعى، عبيدالله بن محمد بن هارون گويد: در مكه از شافعى شنيدم كه مى گفت: (از هر چه مى خواهيد از من بپرسيد كه شما را از كتاب خدا و سنت پيامبر او حديث خواهم كرد). گفته شد: اى ابا عبد الله، چه گويى درباره حكم شخص محرمى كه زنبورى را كشته باشد؟ او اين آيه را خواند: (هر چه پيامبر برايتان آورد بگيريد). (1) هفت - ابن جوزى، وى روزى بر منبر گفت: (از من بپرسيد پيش از آن كه مرا نيابيد). زنى درباره اين روايت پرسيد كه على عليه السلام در شبى به نزد جنازه سلمان رفت و او را كفن و دفن كرد و بازگشت. گفت: اين مطلب را روايت كرده اند. زن گفت: جنازه عثمان هم سه روز در زباله دان افتاده بود وعلى عليه السلام هم در مدينه بود ولى جنازه او را دفن نكرد! گفت: درست است. زن گفت: پس حتما در يكى از اين دو مورد اشتباه كرده است: ابن جوزى گفت: اگر بدون اجازه شوهرت از خانه بيرون آمده اى لعنت خدا بر توست و اگر با اجازه او بوده لعنت خدا بر او است.
زن گفت: آيا عايشه كه براى جنگ با على عليه السلام از خانه بيرون شد، با اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود يا نه؟ ابن جوزى سكوت كرد و پاسخى نتوانست داد. (2)