مسأله 1323 - كسى كه شغلش مسافرت است، اگر شك كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1324 - كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود وطنى اختيار نكرده، بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1325 - كسى كه شغلش مسافرت نيست، اگر مثلا در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى كند، بايد نماز را شكسته بخواند، مگر در صورتى كه سفر او بيشتر از بودن در وطنش باشد.
مسأله 1326 - كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند، اگر شغلش مسافرت نباشد بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند.
شرط هشتم: آن كه به حد ترخص برسد، يعنى از وطنش به قدرى دور شود كه اذان شهر را نشنود، و وقتى اهل شهر را نبيند يقينا به حد ترخص رسيده است، ولى بايد مانعى نباشد، و اما در غير وطن همين كه از محل اقامت يا محلى كه سى روز در آن جا به طور ترديد مانده خارج شود نمازش قصر است.
مسأله 1327 - مسافرى كه به وطنش بر مى گردد، وقتى صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند، ولى مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلى بماند، مادامى كه به آن محل نرسيده نمازش قصر است.
مسأله 1328 - هرگاه شهر در بلندى باشد كه از دور اهل آن ديده شود، يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود اهل آن را نبيند، كسى كه از اهالى آن شهر مسافرت مى كند براى آن كه يقين كند به حد ترخص - كه در شرط هشتم معنى آن گذشت - رسيده است، بايد به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود، اهلش از آن جا ديده نمى شد، و نيز اگر پستى و بلندى راه بيشتر از معمول باشد، بايد براى حصول يقين به حد ترخص ملاحظهء معمول را بنمايد.
مسأله 1329 - اگر از محلى مسافرت كند كه اهل ندارد، وقتى به جايى برسد كه اگر آن محل اهل داشت از آن جا ديده نمى شد، يقينا به حد ترخص رسيده، و