6 - عدم اختلاف در قرآن:
ترديدى نيست كه انسان در اثر تكامل فكرى، اعمال و اقوالش يكنواخت نخواهد بود، و هر دانشمندى آثار علمى او در مراحل مختلف زندگيش اختلاف پيدا مى كند، هر چند متخصص در يك فن و وسايل تمركز افكار هم براى او فراهم باشد، زيرا با تحول فكر، آثار آن هم متحول مى شود.
قرآن كتابى است مشتمل بر فنونى - از معرفت مبدأ ومعاد و آيات آفاق و انفس و روابط انسان با خالق و خلق، و وظايف فردى و اجتماعى وقصص امم گذشته و احوال انبيا - كه از زبان درس نخوانده و استاد نديده اى با وجود جميع وسايل پريشانى فكر از ناحيهء ابتلا به مشركين در مكه، و از ناحيهء جنگ با كفار و كيد و مكر منافقين در مدينه تلاوت شده است.
با در نظر گرفتن تمام اين عوامل، طبيعى است كه چنين كتابى از بيان چنين كسى مشتمل بر اختلافات زيادى باشد، به اين جهت عدم اختلاف، كاشف از نزول آن از افق برتر از فكر انسان است، كه مقام وحى مقدس از جهالت و غفلت است (أفلا يتدبرون القرءان ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلفا كثيرا). (1) 7 - تربيت عينى و عملى قرآن:
اگر كسى ادعا كند كه من سر آمد طبيبان جهان هستم، براى اثبات اين دعوى دو راه وجود دارد:
يكى اين كه كتابى در طب ارائه دهد كه علل امراض و دارو و درمان آنها را به گونه اى بنگارد كه مانندش در كتب طب يافت نشود.
ديگر آن كه مريضى را كه مرض تمام قوا و اعضاى او را فرا گرفته و در آستانهء مرگ است و طبيبان از علاج او عاجز شده اند به او بسپارند، و او بر آن تن لباس