4 - شك كثير الشك مسأله 1192 - كثير الشك كسى است كه عرفا بگويند زياد شك مى كند، و كسى كه حال او به نحوى باشد كه لااقل در هر سه نماز پشت سر هم يك مرتبه شك كند مصداق كثير الشك است، و چنانچه زياد شك كردن از غضب يا ترس يا پريشانى حواس نباشد، به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1193 - كثير الشك اگر در به جا آوردن چيزى از اجزاء يا شرايط نماز شك كند، بايد بنا بگذارد كه آن را به جا آورده، مثلا اگر شك كند كه ركوع كرده يا نه، بايد بنا بگذارد كه ركوع كرده است، و اگر در به جا آوردن چيزى شك كند كه نماز را باطل مى كند - مثل اين كه شك كند كه نماز صبح را دو ركعت خوانده يا سه ركعت - بنا را بر صحت بگذارد.
مسأله 1194 - كسى كه در يك چيز نماز زياد شك مى كند، چنانچه در چيزهاى ديگر نماز شك كند بايد به دستور آن شك عمل نمايد، مثلا كسى كه زياد شك مى كند سجده كرده يا نه، اگر در به جا آوردن ركوع شك كند، بايد به دستور آن رفتار نمايد، يعنى اگر به سجده نرفته ركوع را به جا آورد، و اگر به سجده رفته اعتنا نكند.
مسأله 1195 - كسى كه در نماز مخصوصى - مثلا در نماز ظهر - زياد شك مى كند، اگر در نماز ديگر - مثلا در نماز عصر - شك كند، بايد به دستور شك رفتار نمايد.
مسأله 1196 - كسى كه فقط وقتى در جاى مخصوصى نماز مى خواند زياد شك مى كند، اگر در غير آن جا نماز بخواند و شكى براى او پيش آيد، بايد به دستور شك عمل نمايد.
مسأله 1197 - اگر انسان شك كند كه كثير الشك شده يا نه، بايد به دستور شك عمل نمايد، و كثير الشك تا وقتى يقين نكند كه به حال معمولى مردم برگشته، بايد به شك خود اعتنا نكند.
مسأله 1198 - كسى كه زياد شك مى كند، اگر شك كند ركنى را به جا آورده يا نه و