به هم بزند، و اگر مفسده اى داشته مى تواند آن را امضاء يا رد نمايد، ولى در صورتى كه دختر و پسر نابالغ را پدرانشان به يكديگر تزويج كنند، چنانچه پس از بلوغشان اجازه نكنند احتياط به طلاق يا عقد جديد ترك نشود.
مسأله 2440 - دخترى كه به حد بلوغ رسيده و رشيده است - يعنى مصلحت خود را تشخيص مى دهد - اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه باكره باشد - بنابر احتياط واجب - بايد از پدر يا جد پدرى خود اجازه بگيرد، و اجازه ء مادر و برادر لازم نيست.
مسأله 2441 - اگر دختر باكره نباشد، يا اين كه باكره باشد ولى اجازه گرفتن از پدر يا جد پدرى ممكن نباشد، يا حرجى باشد و دختر حاجت به شوهر كردن داشته باشد، اجازه ء پدر و جد پدرى لازم نيست.
مسأله 2442 - اگر پدر يا جد پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد، و بنابر احتياط واجب از خرج قبل از بلوغ - در صورت تمكين زن و تمكن پسر از لذت بردن - به صلح يا غير آن يقين به برائت ذمه حاصل كند.
مسأله 2443 - اگر پدر يا جد پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته مديون مهر زن است، و اگر موقع عقد مالى نداشته پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند.
عيبهايى كه به واسطهء آنها مى شود عقد را به هم زد مسأله 2444 - اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن يكى از هفت عيبى را كه ذكر مى شود دارد، مى تواند عقد را به هم بزند:
اول: ديوانگى. دوم: مرض خوره. سوم: مرض برص (پيسى). چهارم: كورى.
پنجم: زمين گير يا شل بودن، مگر اين كه شلى او طورى باشد كه عرفا عيب شمرده نشود.
ششم: افضاء، يعنى راه بول و حيض يا راه حيض و غائط او يكى شده باشد.