عدل براى اثبات عدل خداوند متعال ادلهء متعددى است كه قسمتى از آنها ذكر مى شود:
1 - هر انسانى هر چند به دين و آيينى مقيد نباشد، به حسب فطرت خود، حسن و خوبى عدل و زشتى و بدى ظلم را درك مى كند، حتى اگر به ظالم نسبت ظلم بدهند، از اين نسبت متنفر، و اگر او را عادل بخوانند شاد و مسرور مى شود، ستم كارى كه تحت تأثير شهوت و غضب، تمام همتش رسيدن به هوسهاى نفسانى است، اگر سر و كارش به محكمه بيفتد و قاضى به ملاحظهء زور وزر او حق صاحب حقى را كه خصم آن ظالم است پايمال كند و به نفع آن ستم كار حكم كند، هر چند حكم قاضى موجب خشنودى اوست، ولى عقل و فطرت وى زشتى حكم و پستى حاكم را مى يابد، و بر عكس اگر قاضى تحت تأثير آن زور وزر قرار نگيرد، و حق و عدالت را مراعات كند، ستمگر از او ناراضى است، ولى فطرت او شخص قاضى و قضاوت او را به ديده ء احترام و تحسين مىنگرد.
پس چگونه ممكن است خداوندى كه بدى ظلم و خوبى عدل را در فطرت انسان نهاده، كه او را به زيور عدل آراسته و از آلودگى به ظلم وارسته كند، و به مقتضاى (إن الله يأمر بالعدل والاحسن) (1) و (قل أمر ربى بالقسط) (2) و (يداود إنا جعلنك خليفة في الارض فاحكم بين الناس بالحق ولاتتبع الهوى) (3)