" احكام كفالت " مسأله 2375 - كفالت آن است كه انسان متعهد شود هر وقت طلبكار بدهكار را خواست به او تسليم كند، و به كسى كه اين طور متعهد مى شود كفيل مى گويند.
مسأله 2376 - كفالت در صورتى صحيح است كه كفيل به هر لفظى - اگرچه عربى نباشد - يا به عملى به طلبكار بفهماند كه من متعهدم هر وقت بدهكار خود را بخواهى به تو تسليم كنم، و طلبكار يا ولى او هم قبول نمايد.
مسأله 2377 - كفيل بايد عاقل و بالغ باشد، و بايد سفيه و مفلس نباشد در صورتى كه مستلزم تصرف در مال باشد، مگر با اذن يا اجازه ء ولى سفيه و طلبكاران مفلس، و او را بر كفالت بنا حق اكراه نكرده باشند، و بتواند كسى را كه كفيل او شده حاضر نمايد.
مسأله 2378 - يكى از پنج چيز كفالت را به هم مى زند:
اول: كفيل بدهكار را به طلبكار تسليم نمايد، يا بدهكار خودش را تسليم كند، يا شخص ديگرى او را تسليم نمايد و طلبكار هم قبول كند.
دوم: طلب طلبكار داده شود.
سوم: طلبكار از طلب خود بگذرد، يا به ديگرى به بيع يا صلح يا حواله و مانند اينها منتقل كند.
چهارم: بدهكار بميرد. پنجم: طلبكار كفيل را از كفالت آزاد كند.
مسأله 2379 - اگر كسى به زور يا به حيله اى بدهكار را از دست طلبكار رها كند، چنانچه طلبكار دسترسى به او نداشته باشد، كسى كه بدهكار را رها كرده بايد او را به طلبكار تسليم كند، و اگر تسليم نكرد بايد طلب او را بپردازد.