تارة أخرى) (1) را بيابد، و به معرفت مراحل وجود خود نايل شود.
آنچه گفته شد ذره اى بود از انوار خورشيد حكمت و هدايت در نماز، و از اشاره به اسرار سوره كه بعد از فاتحه خوانده مى شود، و اسرار اذكار و قيام وقعود و قنوت و تسبيحات اربعه و تشهد و تسليم و آداب نماز به جهت اختصار صرف نظر مى شود.
اين بود نمونهء عبادت در اسلام، و در مقابل عبادت مسيحيان از اين قرار است: " و چون عبادت كنيد مانند امتها تكرار باطل مكنيد، زيرا ايشان گمان مى برند كه به سبب زياد گفتن مستجاب مى شوند، پس مثل ايشان مباشيد، زيرا كه پدر شما حاجات شما را مى داند پيش از آن كه از او سؤال كنيد، پس شما به اين طور دعا كنيد، اى پدر ما كه در آسمانى نام تو مقدس باد، ملكوت تو بيايد، اراده ء تو چنان كه در آسمان است، در زمين نيز كرده شود، نان كفاف ما را امروز به ما بده، و قرضهاى ما را ببخش، چنان كه ما نيز قرض داران خود را مىبخشيم، و ما را در آزمايش مياور، بلكه از شرير ما را رهايى ده زيرا ملكوت و قوت و جلال تا ابد الآباد از آن توست آمين ". (2) به بعضى از جهات در اين عبادت اشاره مى شود:
1 - " اى پدر ما " اطلاق پدر بر خدا يا حقيقى است يا مجازى، اگر به حقيقت باشد نسبت توليد به خدا، صفت مخلوق را براى او ثابت كردن، و خالق را مخلوق پنداشتن است، و اگر به مجاز باشد تشبيه است، و شباهت خالق به مخلوق، اثبات صفت مخلوق براى خالق است، و چنين عبادتى عبادت مخلوق است نه خالق.
و عبادت در اسلام عبادت خداوندى است كه نبايد عقول را از معرفت او تعطيل و نه او را به غير او تشبيه كرد.
2 - بعد از اين ثنا براى خدا، خواستهء آنان نان كفاف است، مسيحى در نماز نان