دستور داد اضافه آن را ببرند و براى فقيران كلاه بسازند. (1) 9 - ابو اسحاق سبيعى گويد: من در روز جمعه اى بر روى دوش پدرم بودم و اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام خطبه مى خواند و خويش را با آستين باد مى زد.
گفتم: پدر جان، آيا اميرمؤمنان گرمشان است؟ پدرم گفت: او گرما و سرما را احساس نمى كند ولى لباس خود را شسته و هنوز تر است و چون لباس ديگرى ندارد همان را پوشيده و باد مى زند تا خشك شود. (2) 10 - عبد الله بن ابى هذيل گويد: على بن ابى طالب عليه السلام را ديدم كه پيراهنى به تن داشت كه هر گاه آستين آن را مى كشيد به سر انگشتان مى رسيد و چون آن را تا مى زد جمع مى شد و تا نصف ساعدش مى رسيد. (3) 11 - ابوالاشعث عنزى از پدرش نقل كرده كه گفت: على بن ابى طالب عليه السلام را ديدم كه در روز جمعه در فرات غسل كرد آن گاه پيراهنى از كرباس به سه درهم خريد و در همان پيراهن با مردم نماز جمعه گزارد و هنوز يقه آن سردوزى نشده بود. (4) 12 - غزالى در (احياء العلوم) گويد: على بن ابى طالب از استفاده از بيت المال خوددارى مى نمود تا آنجا كه شمشير خود را مى فروخت و هنگام غسل جز يك پيراهن نداشت. (5) 13 - ابو بكر احمد بن مروان مالكى به سند خود از هارون بن عنزه از پدرش نقل كرده كه گفت: در خورنق بر على بن ابى طالب رضى الله عنه وارد شدم و آن حضرت