(من آنم كه مادرم حيدر ناميد، بسان شير قوى هيكل بيشه، كه با شمشير مانند پيمانه اى بزرگ شما را پيمانه مى كنم (و گروه گروه شما را از زمين بر مىچينم).
سندره به معناى جرأت آمده و رجل سندر يعنى مرد با جرأت، و نيز به معناى پيمانه بزرگ است. و حيدر يعنى شير. ابن اعرابى گفته: حيدره در ميان شيران مانند شاه در ميان مردم است. ابو العباس گفته: به خاطر درشتى گردن و نيروى دستهايش شاه شيران است. و از همين ماده است غلام حادر يعنى جوان قوى هيكل زورمند، و ياء و هاء آن زايدند (و اصل آن (حدر) است). ابن برى اين رجز را چنين آورده:
اكيلكم بالسيف كيل السندرة * اضرب بالسيف رقاب الكفرة (... با شمشير گردن كافران را مى زنم).
ابن برى اضافه مى كند كه منظور اين سخن آن است كه مادرم مرا اسد (شير) ناميد و چون به جهت حفظ قافيه نمى توانست اسد بگويد لفظ حيدره را به كار برده است، زيرا مادرش او را حيدره نناميد بلكه او را به نام پدر خودش (اسد) ناميد، زيرا او فاطمه بنت اسد است، وابو طالب در هنگام ولادت و نام گذارى آن حضرت نبود، چون آمد نام اسد را نپسنديد و او را على ناميد. و چون على اين رجز را در جنگ خيبر خواند خود را به همان نامى كه مادرش بر او نهاده بود ناميد.
من گويم: اين توجيه ابن برى كامل نيست مگر زمانى كه رجز بيش از اين ابيات بوده و نيز با همين مصرع (أنا الذى سمتنى امى حيدرة) شروع نشده باشد، و الا چون اين بيت اول رجز است ابيات رجز كم باشد يا زياد آن حضرت مخير بود هرگونه قافيه اى را كه مناسب بداند انتخاب كند تا وزن آن درست در آيد و قافيه تنگ نيايد تا نيازمند باشد كه حيدره را به جاى اسد به كار برد، بلكه