و در اين جزء با پاره اى از احاديث مشهورى كه دلالت دارد بر آن كه دشمنى آن حضرت عليه السلام نشانه نفاق و علامت الحاد وانحراف است، و اگر آن حضرت نبود هرگز مؤمنان پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم شناخته نمى شدند، واحدى او را دشمن نمى دارد مگر آن كه از ايمان خارج است روبرو خواهى شد، و اين روايات دليلند بر آن كه منحرف از ولايت از راه راست بر كنار است مانند كسى كه از توحيد و نبوت منحرف و بر كنار است، و از آن رو كه بسيارى از احكام دو اصل توحيد و نبوت مربوط به ولايت هم مى شود مى توان ولايت را از اصول شمرد، و اين مطلب با اين كه ولايت در برخى از احكام با آن دو اصل ديگر متفاوت است منافات ندارد، زيرا اين تفاوت به جهت برخى حكمتها و مصالح اجتماعى است كه بر كسى پوشيده نيست. (1) 3 - شيخ الاسلام علامه مجلسى رحمه الله گويد: بى شك ولايت و اعتقاد به امامت ائمه عليهم السلام و اقرار بدان از جمله اصول دين وبرتر از اعمال بدنى است، زيرا ولايت كليد آنهاست، يعنى به سبب ولايت درهاى شناخت آن امور و حقائق و شرايط و آداب آنها گشوده مى گردد. (2) 4 - علامه محقق حاج آقا رضا همدانى غروى رحمه الله گويد: بحث در اوصاف مستحقان زكات، و آن چند امر است: اول ايمان است يعنى مسلمان بودن با اعتقاد به ولايت ائمه دوازده گانه عليهم السلام، بنابر اين زكات به هيچ يك از اقسام كفار داده نمى شود بلكه به معتقدان به غير حق (غير شيعه) از ديگر فرق مسلمانان نيز داده نمى شود، و ظاهرا در ميان ما اختلافى در اين مسأله وجود ندارد، و روايات
(٥٩١)