دين را به ولايت او قرار داده و فرموده: اليوم اكملت لكم دينكم... (1)، و اين آيه معنايى جز اين ندارد كه امامت و ولايت يكى از اصول دين است كه اگر نباشد دين ناتمام مانده و نعمتهاى الهى بر بندگان ناقص خواهد بود، و كمال اسلام هم كه خداى مسلمانان آن را به عنوان دين محبوب و پسنديده آنان دانسته به همين ولايت است.
و اين ولايت را در حدى قرار داده كه اگر تبليغ نشود گويى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تبليغ رسالت خود نكرده است و خداوند فرموده وان لم تفعل فما بلغت رسالته... (2)، و شايد بينش خواننده در گفتار ما بيشتر شود اگر به احاديثى كه از دهها طريق در تفسير آيات سه گانه گذشته رسيده مراجعه نمايد، و ما آنها را به تفصيل در جلد اول صفحات 214، 223، 230 - 238 و نيز در همين جلد سوم آورده ايم.
قريب به همه اين مطالب و روايات، رواياتى است كه قبولى همه اعمال را منوط به صحت ولايت شمرده و داشتن ولايت را شرط آنها دانسته است (و در جلد 2 / 301 و 302 گذشت)، و معناى اصل همين است چنان كه اين مطلب نسبت به توحيد و نبوت هم چنين است، و در فروع دين اين چنين نداريم، و شايد اين مطلبى كه گفتيم نزد صحابه دسته اول مسلم بوده كه عمر بن خطاب به آن دو مردى كه خصومتى نزد او آورده بودند گفت: (اين مرد مولاى من و مولاى هر مؤمنى است، و هر كه او مولايش نباشد مؤمن نيست). (3) (ر. ك. 1 / 382).